ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ

عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی

 


كاشـــ ــ ــ ـكي امسال 
.

" تو "
.

را به من عيــــــــــــــــــــ ـ ـ دي ميدادند!!!

 

+سرونازم دلم بدجوری برات تنگ شده .. کاش کنار هم بودیم تو این روزا...

دووست دارم..

تاريخ 30 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 خدایا صدامو میشنوی...؟!

 

سلام خدا جون
صدام به عرشت می رسه؟
من و این پایین میون این همه نقاب وآدمک های رنگارنگ می بینی؟

 



می دونم که می بینیم و صدام و می شنوی
چون هنوزم دستم و گرفتی و نفس کشیدنم بخاطر وجودت توئه.

 

خدایا…
زخم هام و چی؟
اونارو می بینی و هیچی نمی گی؟
این حق من بود که همیشه صدات کردم و کمک خواستم ازت؟



خدایا تا حالا دلتنگ شدی؟
درکم می کنی چه اندازه دلتنگ عزیزترینم هستم؟
زخم های جسم من مهم نیست
زخم های دلم هم به کنار
با این همه دلتنگی تو بگو چه کنم؟؟



خدایا…
دیشب تا سپیده صبح، خیره به اسمونت بودم
حسم کردی؟

اشکام و دیدی؟
اشکایی که طعم خون می داد…
اشک هایی که هیچ کس جز تو تماشا نمی کنه!!
اشک هایی که از حرف های نگفته جاری می شوند…
اشک هایی که طعم خون می دهند و خفقان تنهایی….
 


خدایا…
این همه درد را می بینی و چیزی نمیگی؟!
من اما هنوز امید دارم…
آدمهایت تا به کِی میخواهند بد باشند و بدی کنند؟؟!!

 

تاريخ 30 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

می گویند بهـــار در راه استـــ
وقتی که نیستی تمام قلکـــ های جهان هم که جمع شوند
نمی شود دلتنـــگی را فروختـــ

اما اگر تـــو بهار را جشن گرفته ای
من نیز به حرمتِـــ شادیتـــ امشبـــ تمـام خاطراتم را آتش خواهم زد . . .

اصـــلا تمامِ سال برای تـــو
من در لحظه ای زنـــدگی میکنم که درگـــیر شـدم . . .

تاريخ 29 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 تو نباشی چشمام برات گریونه دنیا بدونه تو برام زندونه 

دستات اگه دستام و تنها بزاره شب و روزم لحظه ای اروم نداره 

تو که بارونه تو چشمام و می بینی لحظه لحظه ها رو کنارم می شینی

تو که مثله گریه ارومم میکنی تو نباشی دله من و خون میکنی 

جز تو هیچکسی و درده عاشقی و غصه های من و خنده های من و گریه های من و لحظه های من و ندیده و نشنیده و وقتی تو

نیستی من میشم بین این ادما مثله یه غریبه و تو همهمه ها گم میشم دنباله تو دنباله تو ....

تو نباشی کی حسم و بدونه تو گوشه من اروم از عشق بخونه درکم کنه وقتی که غمگین و تنهام لمسم کنه دست بکشه توی موهام صدات

همیشه می پیچه توی سرم دوست دارم فقط تو باشی دورو برم حس می کنم بوی تو رو روی تنم تو نباشی منم و چشمای ترم

جز تو هیچکسی و درده عاشقی و غصه های من و خنده های من و

گریه های من و لحظه های من و ندیده و نشنیده و وقتی تو نیستی من میشم بین این ادما مثله یه غریبه و تو همهمه ها گم میشم

دنباله تو دنباله تو ......


     تو نباشی....

تاريخ 29 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

دوست داشتنی ترین رابطه ها ،
رابطه هایی دو طرفه اند ...!
یعنی .........
هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش ...!
هر دو خطر می کنند ...!
هر دو وقت می گذارند ...!
هزینه می کنند ...!
هر دو برای یک لحظه بیشتر،

در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند ...!

تاريخ 26 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

آدم باید یکی رو داشته باشه که ...
هر چقدر هم از دستش عصبانی و قهر بودی ..
بگه ..
قهر بسه دیگه عشقم،
وقتی اومدم خونه بغلم کن…لطفا...

تاريخ 26 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

آدم ها باید توی زندگیشان پای خیلی چیزها بایستند.
پای حرف هایی که می زنند، قول هایی که می دهند،
اشتباهاتی که می کنند،
احساساتی که بروز می دهند،
نگاه هایی که از عمق جان می کنند،
نوازش هایی که با سرانگشتانشان می کنند،
دوستت دارم هایی که می گویند،
زندگی هایی که می بخشند،
عشق هایی که نثار می کنند.

آدم ها باید توی زندگیشان پای انتخاب هایشان بایستند.
زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست با انتخاب هایشان....

 

تاريخ 26 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

شاید بهار دیگه تو قصر آرزوهام پیشت نشسته باشم
یا شایدم تو غربت واسه همیشه بی تو چشمامو بسته باشم
شاید بهار دیگه تمامه ارث عشقت به من رسیده باشه
یا شایدم که لبهام به جای لبهای تو خاکو بوسیده باشه
واسه زمین و زمون یه روزی آرزو بد ازهم دیگه جداشیم
شاید بهار دیگه ساله جدیدو باهم سره یه سفره باشیم

 

تاريخ 24 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

  benevis%20%5BAloneBoy.com%5D بگذار دست کم چیزی باشم

 اگر نمی توانم همیشه مال تو باشم

اجازه بده گاهی، زمانی از آن تو باشم

و اگر نمی توانم گاهی، زمانی از آن تو باشم

بگذار هر وقت که تو می گویی، کنار تو باشم

اگر نمی توانم عشق راستین تو باشم

بگذار باعث سرگرمی تو باشم

اگر نمی توانم دوستخوب و پاک تو باشم

اجازه بده دوست پستو کثیف تو باشم

اما مرا اینطوری ترک نکن

بگذار دست کم چیزی باشم

“شل سیلور استاین”                             

تاريخ 23 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

وای باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه
کسی نقش تو را خواهد شست؟
اسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رویای فراموشیهاست
خواب را دریابم
که در ان دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گل های امیدم را در رویا ها میبینم
و ندایی که به من میگوید
گر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن میبیندمهر در صبحدمان داس بدست
خرمن خواب مرا میچیند
اسمانها ابی
پر مرغان صداقت ابیست
دیده در اینه صبح تو را میبیند
از گریبان تو صبح صادق
می گشاید پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل یاس منی
تو چنان شبنم پاک سحری
نه
از ان پاک تری
تو بهاری
نه بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ بهارانم تو

حمید مصدق

تاريخ 20 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

وقتی‌ یکی‌ باهاتون درد دل‌ میکنه و از شکست عشقی‌‌اش میگه،

 

بد‌ترین و اشتباه‌ترین حرف‌های ممکن اینه که مثلا...

بی‌ خیال بابا مگه آدم قحطه...

 

اصلا حیف تو نبود ؟...

یا بگی‌ اینا همش یه تجربه است ...

یا بگی‌ دختر های امروزی ... پسر‌های امروزه ... عشق هم عشق‌های قدیم ...

 

بابا اینا رو خودش هم میدونه..

این حرف‌ها رو خودش هم به خودش زده ...

پدر و مادر و نزدیکانش هم هزار بار توی سرش زدن

 

به جای این حرفا ، بغلش کن ...

بگو : شاید نفهمم چقدر ولی‌ میبینم داری درد می‌‌کشی‌.

حق داری ناراحت باشی‌ ، از دست دادن یک نفر که دوستش داری ،

چه خوب ، چه بد ، سخته. شکست در یک رابطه چه درست ، چه اشتباه دردناکه.

من نمیتونم چیزی رو تغییر بدم ولی‌ کنارت هستم.

 

بیا حرف‌هات رو به من بزن

بیا گریه‌هات رو روی شانه‌های من بکن.

بیا به من تکیه کن. کنارت میمونم تا باز حالت خوب بشه

من رفیقت هستم.... رفیقت ... دستاشو بگیر ... سرش رو بگذار توی سینه ات ...

 

بگذار خوب گریه کنه ... دوستت فقط احتیاج به یک دوست داره ... همین

 

تاريخ 20 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

می‌خواستم بهت بگم چقد پریشونم
دیدم خودخواهیه دیدم نمی‌تونم

تحمل می‌کنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی

 

به شرطی بشنوم دنیات آرومه
که دوسش داری از چشمات معلومه

یکی اونجاست شبیه من یه دیوونه
که بیشتر از خودم قدرتو می‌دونه

چیکار کردی که با قلبم، به خاطر تو بی‌رحمم
تو می‌خندی چه شیرینه، گذشتن تازه می‌فهمم

تورو می‌خوام تموم زندگیم اینه
دارم میرم ته دیوونگیم اینه

نمی‌رسه به تو حتا صدای من
تو خوشبختی همین بسه برای من

چیکار کردی که با قلبم، به خاطر تو بی‌رحمم
تو می‌خندی چه شیرینه، گذشتن تازه می‌فهمم

ترانه‌سرا: مونا برزویی

تاريخ 19 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

 

 

امــروز یاבمــ افتــاב ..دفتــر خاطراتـــے ڪـﮧ
خیلـــے وقتــ استــ
چیزــےבر آטּ ننوشتـﮧ امــ
بــا خوבمــ میگویمــ :

" فڪرشــ را بڪـטּ یڪــ روز میمیرــے او میمانـــב و ایـטּ בفتــر "

בلمــ میســوزב براے تــو...
ڪــﮧ میشڪَنــے روزــےڪـﮧ مـטּ نیستمــ
تــو ایـטּ دفتــر را میخوانــے
خــرב میشوے وقتــے میفهمــے

چقــבر בوستتــ داشتمــ ...

 

 

تاريخ 18 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

کاش میدونستی 
در پشت ابروی سکوت
و
وزش بی رحم تنهایی
نشسته ام
به تماشای خوابهای دلتنگی ام
چه اهمیتی دارد
بگویم

در بلندترین ایستگاه ارزو

غریبانه . صدا کردم تو را
تا بگویم
دلم برای چشم هایت تنگ است
کاش میدونستی...
  
  ...

 

تاريخ 18 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

وقـتـی حـس میکـنم

جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی

تــو نفس میکــشــی و مـن

از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !

تـو بــآش !!!

هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است. . .

 

تاريخ 17 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

از تو " نه " ..

دلگیر نیستم ..

نه ..من از خود احمقی که هنوزم ،

گه گداری  هوس دوباره عاشق شدنت را میکند ..

دیوانه وار دلگیرم ..

تاريخ 16 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

اگر دوستت دارم هایت را جدی نگرفت ؛

غصه نخور ..

اگر رفت ،

گریه نکن ..


یک روز چشمان یک نفر ،

عاشقش می کند .. 

یک روزی معنیه کم محلی را می فهمد ..

یک روز شکستن را درک می کند ..

آن روز می فهمد آه هایی که کشیدی ،

از ته قلبت بوده ..

می فهمد شکستن یک آدم  تاوان سنگینی دارد ...

تاريخ 16 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

خوش به حال آسموטּ ڪہ هر وقت دلش بگیره بے بہونہ مے باره

بہ ڪسے توجہ نمے ڪنہ

از ڪسے خجالت نمے ڪشہ

مے باره و مے باره و

اینقدر مے باره تا آبے شہ … ‌

آفتابے شہ …!!!..

تاريخ 16 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

حس قشنگیه
یكی نگرانت باشه..
یكی بترسه از اینكه یه روز از دستت بده.
سعی كنه ناراحتت نكنه،
حس قشنگیه ...
وقتی ازش جدا میشی:اس ام اس بده
عزیز دلم رسید؟
قشنگه: یهو بغلت كنه،
یهو . . . تو ی جمع .. در گوشت بگه دوست دارم!
بگه كه حواسم بهت هست.
حس قشنگیه ازت حمایت كنه ...
آره ...!!
دوست داشتن همیشه زیباست

 

 

تاريخ 15 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

سلام

آن هستی؟

پیام بده

 

تاريخ 14 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 زن زندگيست

و
مرد امنيت
و چه خوب مي شود وقتي
مردي تمامِ مردانگيش را
خرجِ
امنيتِ زندگيش كُند
و چه زيبا مي شود وقتي زني
تمامِ زندگيش را
خرجِ
غرورِ امنيتش كُند.

 

تاريخ 14 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

عـــــ....شـــــــ....ق ...

رقصیـــدن بــه ســاز کســی نـیـسـت!

یـــــــک رقــــــص دونـفـره اسـت،

گــاهـی گـامـی بــه عقــب...

گــاهـی

گـامـی بــه جـلــو...!

 

تاريخ 14 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی.

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی.

شاکی بشی ولی شکایت نکنی .

گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا شن.

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری

خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیدش بگیرش .

خیلی هادلتو بشکننو تو فقط سکوت کنی...!!!!!!!!!

 

 
تاريخ 14 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

دسـتـم نـهـ،

امـا دلــمـ بـه هنـگـام نـوشتن ِ نـامـ ِ تــو مـی لـرزد!

نـمـی دانـم چـرا

وقـتــے بـهــ عکس ِ سیـاه و سفـید این قابـــ ِ طاقچهـ نشین

نگـاه مے کنـم،

پـرده ے لـرزانـے از بـاران و نمـک

چهـره ے تــو را هـاشور می زند!

همـخانهـ هـا می پرسنــد:

این عکس کـوچـکـــِ کـدام کـبــوتـر است،

کـهـ در بـام تمـام تــرانـه هـاے تـو

رد ِ پـاے پریـدنش پیـداسـت؟

منــ نـگـاهشـان مـے کنـم،

لـبــ ــخـنـ ـد مـی زنــم

و مــــے بــــــارم!

 

  sarvenaz

تاريخ 13 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 سلاااام نفسم

 

باشه یکی یدونه ی من

 

 

بووس بوووس

خووب لالا کنی جوونم

 

   شب خوش عشم

 

 

 

           .....دووست دارم

تاريخ 11 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

سلااااااااااااااام

چیزی نمیگم فقط فردا ساعت 6/30 بیا نت

حتما بیا کلی میتونیم بچتیم

عااااااااااااااااااااشقتم

تاريخ 11 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

سلام عشقم

خیلی متاسفم که دیشب نتونستم بیام باهات حرف بزنم   اگه امشب تونستی بیاییو باهم حرف بزنیم اینجا بگو کی و چه موقه... .

 

 

سرونااااااااااااازز جوووونم یه عاااااااااااااااالمه دووووست دارم و عمرا ترکت کنم

  عااااشقتم با تمووومه وجودم........

 

راستی گلم من 13 فرودین تا چار پنج روز،یه هفته میام تهران بخاطر مسابقه روبوکاپ، همه ی مدرسه های فرزانگان هستن جز مدرسه شما :(   آخه چرااااا .....   شما هم میاین اونجا دیگه نه؟؟؟

امیدوارم بیایین..وایی فکرشو بکن .. همدیگه رو اونجا ببینیم   وایییی دلم هوررری ریخ   حالا اگه ببینمت چیی مییشههه! قش میکنوم ..  ولی اونجا هم که نمیشه همو بغل کنیم  اشکال نداره هنو نامحرمیم! :(( ............ سرونازگلم خیییییییییییلیی خیییلی خیییییلییی زیااااااااااد دووووووست دارم و میمیرم برات

 

سروناز خودمی..  خب دیگه برم یکم درس مرس بخونم

عااششقتم عسلم  . . .

          به امید دیدار قشنگم

تاريخ 11 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

عِشــق من ! بیــا !

قول میدهــَـم که قایقتــــ شَوم ؛

تو فقط بادبانَمــ باش... !

بُگـــذار هر چه حرف پشتـِــ سرمان میزنند ،

باد هـَــوا شود ؛

و دورمان کُنـــد از این آدمهـــا ...!

 

 

تاريخ 11 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

سلااام جووووووووووونم

خووبی گلم ؟

 سرونازم پس منم حرفامو تو مسسجر میزنم آخه الان بهم گییر دادن میترسم دیگه نذارن بیام اینجا

دووووووووووووووووووووس دارم دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسست داااارمم عششق من ای سررروناااااااااز !

 راسسی واقعا به شبکه استانمون نگا میکنی؟؟! هههه  چه جالب   !  بخخولمت نفسم

  بووووس

من برم بای

تاريخ 10 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عشقم ......نفسم

چطوری ؟؟؟؟؟؟؟ دلم لک زده برای اس دادنامون...... دیگه دارم میمیرم و طاقت ندارم.وای وقتی اون شبا و روزایی رو یادم می آد که تند تند اس میدادیم و .... ولش کن بهتره نگم تا داغمون تازه بشه

من تا جون دارم به پات میمونم......یه کار میکنم اسممون بیفته رو سر زبونا......عاشقتم و ولت نمیکنم.... اصلا میدونی چیه مث کنه میچسبم بهت.........تو تموم عمر منی... یه لحظه نیست که از فکرم بری بیرون اینو جدی میگم به جون خودت و جون مامان و بابام و جون خودم قسم ، حتی یه لحظه از هم فکرم بیرون  نمیری حتی سر کلاس.....

عزیزم حرف زیااااااد دارم و همچنین یه «آفرین» بخاطر اینکه رفتم پروفایل چندتا از دوستاتو دیدم و فهمیدم چقدر خوبی.....

 البته خدا کنه دور از چشم من با کسی نباشی و گولم نزده باشی که بدجوری دیوونه میشم..... ازت خواهش میکنم اگه کاری کردی که فکر میکنی ناراحت میشم بگو.... توروخدا بگو......

راستی اگه تونستی امشب ساعت 10/30 بیا چت کنیم....... اگه بودم که هیچ و اگر هم نبودم ببخشید

خییییییییلییییییی دوست دارم....انقدر دوست دارم که حتی به شهر و استانت هم علاقه شدید پیدا کردم و هرموقع کسی خونه نیست میزنم شبکه استانتون!!!!

راستی من هنوز قضیه کادو ولنتاینو باورم نمیشه ........ کاملا تو شوکم.. آخه چطوری ممکنه مامانت 300 تومن بخاطر من بده؟؟؟؟ کاش مامان منم همین بود..... اونوقت چی میشد..........

پس حالا که اینطوریه از طرف من آبجی رو ببوس و به مامان هم سلام برسون........البته اگه بی ادبی نیست

.

.

.

بقیه حرفام رو هم با ایمیل میدم بهت

بووووووووووووس

تاريخ 10 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

گـــاهـــ ـی بــایــد دستــ ـاشــو بگیــــری تــ ـو دستـــت

بـــــدون غـــ ـــرور

و فقــ ــط یــه جملــه بهــ ـش بگـــــی :

"مــــن واسـ ــه یــه لحظـــ ـه بیشتــ ـر بـا تـــو بـــودن حــــ ـاضـــرم همـــه دنیـــ ـــا رو بـــــــــ ــدم"

تاريخ 10 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ ,
خیلی شلوغ ,
وایستم اون وسط نگات کنم!
بگم اینارو میبینی؟
بگی آره!
بگم تو هیاهوی همه این آدما ,
بازم من چشمام فقط دنبال تو میگرده ,
دلم برای تو تنگ میشه...♥♥

صداهاشونو می شنوی؟
بگی آره!
 بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده...♥♥

بگم حالا چشماتو ببند ,
بگو چه حسی داری!
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه ,
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه .....♥♥ 

 

تاريخ 10 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

سلاام عزیزدلم

امیدوارم حالت خووب باشه و سرحال..

 

درمورد کادو ولنتاین بگم که....


ادامـــه مطلب
تاريخ 10 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

میتوانم دنــــــیا را یک دستی فتح کنم!!
به شرطی که...
دست دیگرم را تــــــــو گرفته باشی 

 

____________________________________

 

 

 

آن روز ، کـه هــــمـدیگـــــر را یـــافـــــتـیـم ...
یـــــافتــــنـمان هُــنر نـــــبود ! 
هُـــنر ایــن اسـت ؛ هــــمـدیــــگـر را "گــُــــم" نـکنــــیم 

تاريخ 9 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

هــــــر لــــحظه بـــهانـــه تــــو را مـــیگــیــرم هــر ثـــانـــیه بـــا نـــبودنـــت درگـــیرم حــــتی تـــــو اگــــر بـــــه خـــــاطــرم تـــــب نـــــکنــــی مــن یــکطــــرفـــه

بــــرای تـــو مــــیمــــیرم

 

 

تاريخ 9 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

دلـــــــ م بــرای یـــ ـــه
"خنــــــــده از تــه دل" 
تنـــگ شـــــ ــــده

 

 

تاريخ 9 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 چقــــ ـدر خــ ــوبـــ ـه که بــــدونـــ ـی ؛
یکــــ ـی . . .
یه جــــایـــــــ ـی . . .
داره یه آهــنگــ ـی رو فقــ ـط به عشـ ــــقِ "تــــــ ـو" گـــ ــوش مـ ـی ده


تاريخ 9 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

خواسته یا ناخواسته میگیم : « مواظب خودت باش » !
مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه !
مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی !
مواظب خودت باش یعنی نگرانتم !
مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم !
مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت !
مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده!
مواظب خودت باش یعنی... واقعاً مواظب خودت باش

تاريخ 9 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

دلم می‌خواد دوستم داشته باشی‌
دلم می‌خواد دوستت داشته باشم
دلم نمیخواد امروز ، روزِ عشق باشه
دلم می‌خواد هر روز ، روزِ عشق باشه
دلم نمیخواد دنبالِ بهانه باشی‌ برای دوستت دارم گفتن
دلم می‌خواد بهانه ی دوستت دارم گفتنِ تو ، من باشم
دلم نمیخواد حدس بزنم چنین روز‌هایی‌ چه اتفاقی‌ خواهد افتاد
دلم می‌خواد دقیقا بدونم چه اتفاقی‌ میافته
دلم نمیخواد چند روزِ تمام با خودت فکر کنی‌ چطوری منو خوشحال کنی‌
دلم می‌خواد بدون فکر کردن بدونی چطوری منو خوشحال کنی‌
دلم می‌خواد بدون فکر کردن بدونم چطوری خوشحالت کنم
دلم می‌خواد بهم بگی‌ بودنم چقدر برات مهمه
دلم می‌خواد که بدونی بودنت چقدر برام مهمه
  دوستم داشته باش ... دوستت خواهم داشت

 

تاريخ 8 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

اگه تونستي برف رو سياه کني  پر کلاغو سفيد کني  آتيشو بوس کني

تويه آب يه نفسه عميق بکشي

... اون وقت منم ميتونم تورو فراموش کنم

 

سروناز ر...  هیچی

 حق داری ، نفهمی کردم . ولی باور کن دوست دارم  دیگه برای رسیدنت هرکاری میکنم وهرشرطی که بذاری قبول میکنم و همیشه به حرفت گوش میدم و ........


دوووست دارم .. کاش پیشه هم بودیم  ...  الان فقط خدا میدونه که چقدر برام ارزش داری و عاشقتم و باور کن زندگی من تو هستی سروناز ....

تاريخ 8 / 12 / 1391برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

miss-A