ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ

عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی

تو مدعى بودى درون را نيز ميبينى
احساس را در هر كس و هر چيز ميبينى !

شايد همان بودى كه بايستى كنارم بود
اما دلِ ديوانه ات را ريز ميبينى !

گفتم كه ويران ميكنم طهرانِ غمگين را
تا پايتخت تو شود تبريز ، ميبينى

با چنگ و دندان پاى چشمان تو جنگيدم
افسوس ! اين سرباز را چنگيز ميبينى

هر روز كندى از بهارِ زندگى برگى
تقويمِ عمرم پر شد از پاييز ، ميبينى ؟!

در بازى ات نقش مترسك را به من دادى
افتاده ام در گوشه ى جاليز ، ميبينى ؟!

رفتى و بعد از رفتنِ تو تازه فهميدم
هر دل كه دستت بود دستاويز ميبينى !
كارى ندارم ؛ هر چه مى خواهى بكن ، اما
روى سگم را روز رستاخيز ميبينى ..

تاريخ 13 / 1 / 1394برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

miss-A