سروناز دارم میمیرم

جلوی هق هق گریه هامو نمیتونم بگیرم   این بغض و گریه داره داغونم میکنه .. به زور دارم این حرفارو مینویسم  دیگه نمیتونم ببینم   کیبورد و تی شرتم خیسه خیس شدن... کاملیا نگرانتم.. نمیخوام تورو از دست بدم   تا جون دارم میخوام فقط کنارت باشم و تا ابد مال من بمونی.....        چشام یدجوری دارن درد میکنن

فقط سروناز.... من دووست دارم و عاشقتم و حاضرم که جونمو برات بدم و واقعا میپرستمت... میدونم اینارو فقط میخونی و بی اعتنا ازشون رد میشی و این منو واقعا روانیم میکنه... فکر میکنی دوست ندارم با اینکه دیوونتم و وابسته ی تو .. و الانم که الان دوریم و بعده این وابستگی..اولش خییلی برام سخت بود و خییلی دل تنگت میشدم و باورم نمیشد که بعد از این همه مدت که همیشه کنار هم بودیم یهو یه اتفاقی افتاده و مارو از هم دور کرده و....... دیگه کم کم عادت کردم به این حس و حال ولی باز دلم میگرفت و اذیتم میکرد و هنوزم اذیتم میکنه و عذاب میده و تنها چیزی که میتونه ارومم کنه تکرار کردن اسمته و نوشتنش رو دستمو رفتن تو رویا و یاد خاطراتمون افتادن و....

نمیدونم که چرا اینارو گفتم..!.. فقط اینکه من میگم دووست دارم و دیوونتم و.....، تو باز باور نمیکنی حرفامو و حرف خودتو میزنی و " نه مطمئنم که یه روزی فذاموشم میکنی و احساس میکنم دوسم تداری و دروغ میگی و ..........."

این حرفام ربطی به این دعوامون نداره    وقتی فکر میکنی که من تورو دوست ندارم رواانی میشم آخه دوست دارم و عااشقم  عاشق تویی که شدی همه ی زندگیم و حالا دیگه اصلا نمیتونم تصور کنم که تو کنارم نیستی و با کس دیگه ای هستی،

و بدون اگه قرار باشه تا پنج سال دیگه هم این وضعیتمون ادامه داشته باشه باز فراموشت نمیکنم و تو قلب منی و با تموم وجودم میپرستم و عاشقتر از اینی که هستم میشم......

بازم میگم اینا ربطی به دعوامون نداره و بخاطر اینا منو ببخشی

 بدون که منم عاشق تو هستم و دووووست دارم وگرنه اینجا نبودم.....

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: