ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ
عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی
با همین دست به دستان تو عادت کردم این گناه است ولی جان تو عادت کردم جا برای من گنجشک زیاد است اما بر درختان خیابان تو عادت کردم گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد به ته خالی لیوان تو عادت کردم مانده ام آخر این شعر چه باشد افسوس بر نداشتن پایان تو عادت کردم .
نظرات شما عزیزان:
miss-A |