ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ
عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی
شک هایم را به نخ می کشم
نه پیشانی من به لبهای تو رسید ، نه لیاقت تو به احساس من ... چیزی به هم بدهکار نیستیم، هر دو کم آوردیم!! وقتی با گفت و گو مشکلتون حل نشد چترت را در کنار ایستگاهی در مه فراموش کن... همیشه "تــــو" خواهی ماند... آخه واقعا یکی جواب منو بده............. چرا نظر نمیدیدها؟ نه واقعا چرا؟
و تسبیحی می سازم هزار دانه
تا با آن ذکر دلگیری ام از دنیا را برایت بگویم
که نمی تواننــــد
تورا به مــــن برسانند
من حواس فاصــــله ها را پرت می کنم
تــــو فقط بــــیا...
خــطـ بــہ خـطـ تمام گفتــــہ هایم را..
خواســـتـہ هایـــم را....
هــــہ !!!!!
امـــــا...
برای בیگـــــــــــــرے!
وقتی بحثتون به بن بست رسید
فقط بغلش کنید
محکم ، محکم ..
خیس و خسته بیا...
نمی خواهد شاعر باشی،باران باش...
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست..
لیاقت میخواهد
بودن در شعرهای دختری كه
با تمامی عشقش نبودنت را اشك میریزد
تعجب نكن!! در بی لیاقتی تو شكی نیست
اینجا دلیل بودنت میان بغض هایم خریت خودم است نه لیاقت تو
حتی اگر مخاطب ِ تمام این نوشته ها
"او" شوند ...!
بعضـــــــی وقتا نمی تونمــــــــ خودمو پیدا کنمــــــ
کاش می دونستمــ کجـــا گمـ شـدمـ..!!!!!
بذار يواش شروع کنم...
سلام گلم! هم نفسم!
آرزوهام راضي شدن
ديگه بهت نمي رسم...
گفتم چيا گفتي بهم،گفتي که آينده داري
دنيا همش عاشقي نيست،گريه داري،خنده داري
گفتم که گفتي من باشم، به لحظه هات نمي رسي
به قول دل، شايد دلت، گرو باشه پيش کسي...
خلاصه گفتم که چشات، قصد رسيدن نداره
روياها کاله و نگات، خيال چيدن نداره
گفتم که گفتي زندگيت، غصه داره، سفر داره
هم واسه من،هم واسه تو،با هم بودن خطر داره
گفتم فقط مي خواي واست، يه حس محترم باشم
عاشقيمو قايم کنم، تو طالع تو کم باشم...
گفتم تو گفتي ما دوتا، به درد هم نمي خوريم
ولي يه جا مثل هميم"هردومون از غصه پريم"
گفتم که گفتي مي تونيم يادي کنيم از همديگه
ولي کسي به اون يکي،ليلي و مجنون نميگه...
گفتم تو گفتي سهممون، از زندگي جداجداست
حرف تو رو چشم منه، اما اينام دست خداست...
هرچي که تو گفته بودي،گفتم به دل بي کم وبيش
حال خودم؟نه راهه پس مونده برام نه راهه پيش...
دلم که حرفاتو شنيد،اول که باورش نشد
ولي نه!بهتره بگم،نفهميدش، سرش نشد
يه جوري مات و غم زده،فقط به دورا خيره شد
رنگ از رخش؟ نه،نپريد، شکست و مرد و تيره شد
بلوره روياهام ولي چکيد مثه خواب تگرگ
آرزوهام از هم پاشيد،رسيد ته کوچه ي مرگ
راستش ازم چيزي نموند،بجز همين جسم ظريف
خوب مي دوني چي ميکشه،غريب تو خونه ي حريف
نگي چرا نوشته هام، لطيف و عاشقونه نيس
رويا و آرزو که هيچ، حتي دله ديوونه نيس...
دوست دارم، چه توي خواب،چه توي مرگ و بيداري
فداي يه تاره موهات، که من و دوستم نداري...
مواظب آدما باش؛ زندگي گرگه مهربون
خداي روياي منم، هنوز بزرگه مهربون..
miss-A |