ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ
عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ... ولی کاش بودی تا اشکهايم از شوق دیدارت سرازیر میشد ... کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ... کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
من شعر می پزم ، دانه های گریه را پاک میکنم گرد میگیرم از خستگی ام هی تو را جارو می زنم از زندگی ام تو اما سخت _ چسبیده ای به پرزهای فرش نمی روی ظرف های نشسته ی فکرم مانده هنوز! لباس های تنهایی ام چرک... سفره ی بی رنگ تکرارمان پهن... زمان در ما پیر میشود! تو نمیروی... و تمام غذاهایمان بی عشق... سرو میشود !!
كاش آدما یکم جرات داشتن گوشی رو بر میداشتن و زنگ میزدن و میگفتن: ببین دلم واست تنگ شده واسه هیچ چیزه دیگه ای هم زنگ نزدم هیــــچ وقــــت ... لمـــس میکنـــی..................!
شغلش این بود.......
بیاید..... عاشق کند...... و برود........ نمیدانم شاید..... مامور بود و معذور....!!!! لغت نامه های دنیا را باید آتش زد...!
جلوی واژه نبودن نوشته اند: عدم حضور شخص یا چیزی همین!!!! چقدر نبودن تو را ساده فرض می کنند.......!♥
حکـــــــــــــــــــــایت من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود… غریبه چقدر زیبایــــــی ودوراز اندیشه ام... اینجا در قلب من حد و مرزی
از بس خوابت را دیده ام دیگ نمی گویم:«خوابم می آید» می گویم «یارم می آید» وعده ما، همان رویای همیشگی...
شب پر میشوم از یادت دیشب تا صبح دستانم بدنبال دستانت گریست کودکانه تو را بهانه میکرد دیشب تا خود صبح آغوشم برای آغوشت بغض کرد ساده بگویم دیشب دلم تو را میخواست نزدیک به نفس هایم در تاریکی اتاق
لبهــای یــه دختــر رو لمـــس نکـــن !
اگـــه " عاشقـــش " نیستـــی ،
چـــون بـــا لمـــس لبهـــاش ;
نـــه فقـــط لبهـــاش ,
بلـــکه " قلبـــش " رو هـــم ,
غریبه چقدر میخواهم مرا دوست داشته باشی..
چقدرمیخواهم کنارم باشی..
ای غریبه چقدرسخت است
اگربفهمم یاری داری
اگرنفهمم دوستش داری
اگرنفهمی دوستت دارم
وبه آسانی ازکنارم ردبشوی بی آنکه بدانی آن غریبه منم که دوستت دارم
برای حضور تو نیست
به من نگو که چگونه بی تو
زیستن را تمرین کنم
مگر ماهی بیرون از آب
می تواند نفس بکشد؟؟؟
مگر می شود هوا را از
زندگیم برداری و من
زنده بمانم؟؟؟
بگو معنی تمرین چیست؟؟؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟؟؟
بریدن از خودم را؟؟؟
miss-A |