ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ

عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی

عشـق یه شهره که ازت دور نیسـت

هر چقدر هم جاده میخواد کش بیاد

عشـق یـه دختـر با موهای سیـاست

وقتـی نشســـــتی تا با ساکش بیـاد

 

عشـــق همینه کـه نگـــــاهت کنه

عشـــق کنی لــرز کنی تـب کنــی

تا اس ام اس میزنه دارم میــــــام

پـاشی یـه تـهـــــرانُ مرتب کنـی

 

عشـــق یـه آهنـگه پر از خاطرس

اشــکه و لبـخــــنـد ولـی عـالیــه

عشـــق یـه حالی مثه دلـواپســی

عشـــق یه حسی مثه خوشحـالـی

 

عشـــق همینه کـه اگـه خسته بود

خستـه نشی باشی و درکش کنـی

اگـــه اذیـت میشه از بـــوی دود

سیـــگـار لعنـتیــو ترکش کنـی

 

عشــق مثه بـرفـه که میشینه و

خستـگی در میکـنه تـا آب شه

عشـق همینه که تا اسمش میاد

ابـرا برن اونـــور و آفتـاب شه

 

عشـــق یـه آهنـگه پر از خاطرس

اشــکه و لبـخــــنـد ولـی عـالیــه

عشـــق یـه حالی مثه دلـواپســی

عشـــق یه حسی مثه خوشحـالـی

 

تاريخ 25 / 11 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

تاريخ 25 / 11 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

 

دلخورم
از خودم...
از تو....
از حرف هایی که نگفتم...
از رنجشی که در چهره ام پیدا نیست...
از بغضی که نشکسته فقط مرا شکسته...
از سکوتی که......................
بیخیال این حرف ها.....
وقتی کاری از دستم برنمی آید
فقط سکوت میکنم

 

 

تاريخ 7 / 11 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

امیــرم کلی حرف دارم برات امــــــا ... الان فقط و فقط میخوام یه چیز بگم ...

 

خیــــــــــــــــــــــلی دوست دارم .

تاريخ 22 / 7 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

اول به نام خدا ...

میدونم که با تاخیر دارم مینویسم ولی میگن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است ....

اول از خدا ممنونم که کمکون کرد تا عشقمون پاک باشه. کمکمون کرد مثل خیلی از دختر پسرای دیگه نباشیم... از خدا خیلی ممنونم...

....

میخوام بهت بگم چقدر دوست دارم..واقعا دوست دارم..عاشــــــقتم...

به قول خودت ، یـــــــه سال گذشت...یه سالی که اولاش رو اصلا دوست ندارم یادم بیاد...

وسطاش هم که خیلی سخت بود...واقعا ســـــــــخت بود... اما هرچی بود با کمک خدا و تلاش جفتمون به خیر گذشت..امیدوارم بعد از این هم از اونجور مشکلا نداشته باشیم.

تو این یه سال خیلی چیزا یاد گرفتم..واقعا احساس میکنم تو این یه سال خیلی بزرگ تر شدم ، خیـــلی چیزا رو فهمیدم و تجربه کردم که اگر با تو نبودم هیچوقت نمیفهمیدم...توهم همینطور...توهم عوض شدی..امیدوارم جفتمون هر روز بهتر و بهتر بشیم...

منم از تو خیلی ممنونم که من رو تحمل کردی...شاید تو کار بد کرده باشی اما منم خیلی سر چیزای بیخود بهت گیر میدادم ( البته بعـــــضیاشا ! )

ممنونم که با عشق کنارم موندی ... ممنونم که مثل خیلی از پسرای دیگه نبودی...ممنونم که تو سختی هام بهم امید دادی.... من تو یه برهه ای از زمان هیچکس رو جز تو نداشتم...مثل خورشید به قلبم گرما دادی...مـــــمنونم ..

.

.

خب دیگه...

عااااااااشـــــــــــــقتم....دیوونتم...دیگه خودت میدونی چقدر دوست دارم...ولی بیا امسال عوض شیم...امیدوارم سال بعد تو یه همچین روزی بیام بنویسم خدایا ممنون که کمکمون کردی بزرگتر بشیم و کمتر دل هم رو بشکونیم ....ممنون که کمک کردی کار اشتباه نکنیم...

امـــــــــــیر خیلی دوست دارم..ته تغاری من...واقعا دوست دارم...قلبم بخاطر تو داره میتپه... صدات برام آرامش بخشه... اسمت بهم امید میده...

و اون دست خطت.. اون رو که اصن عاشــــقشم...

توهم منو ببخش...دوستت دارم...

 

روز عشقمون مبارک. ( 11 /5 )

تاريخ 13 / 5 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

پارسال درست همین موقه با هم آشنا شدیم و نیمه گمشده همو پبدا کردیم و به هم دل دادیم و روز به روز بیشتر عـاشــق هم شدیم...

حالا یه سال گذشته و با اینکه از هم دور بودیم ولی روزای خیلی خوب و رویایی رو با هم گذروندیم و ازت خیلی ممنونم که منو با این همه بدی تحمل کردی و عاشقترم کردی... ، باورم نمیشه چه زود یه سال شد.. از خدا هم خییلی ممنونم که تو روزای خوب و بدمون هوامونو داشت و کمکمون میکرد، خداجونم خییلی دوست دارم! خدا رو شکر که تا امروز و این همه مدت همدیگه رو دوست داشتیم و باهم بودیم و از این به بعد هم همیشه پیش همدیگه باشیم و عاشق هم باشیم....

کاش همین الان پیش هم بودیم... 

عشـق یـکـی یـدونــه ی من خیـلــی خیـلــی خیییییلییی دووســـــت دارم و دیـــوونـتــم...  از امروزهم میخوایم سال جدیدمونو شروع کنیما دیگه امسال متفاوت تر از سال پیشه و تو این سال جدیدمون عـاشـقـتــر از اینی که هستیم میشیم.. البته با کمک خدا که هیچوقت ما رو تنها نذاشت و همیشه کنارمون بوده و بازم هست...

خب دیگه بسه ! عـشــق همیشـگی من تـا ابـد دووســتـت دارم و عـــاشــقــت مـیـمـونـم

تـولــد عـشـقـمـون مـبــارک عـزیـزم ! ایشلا تولد 142 سالگی عشقمون... !!

راستی منو بخاطر همه بدی ها و کارای بدم ببخش... به خدا هیچوقت قصد اذیت کردن و ناراحت کردن تو رو نداشتم...

تاريخ 11 / 5 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

دیشب یکی از بهترین شبای عمرم رو گذروندم.

شبی که بعد از 5 ماه باهاش حرف زدم..

باورم نمیشه..خیلی خوب بود. خدایا شکر..

بی نهایت دوستش دارم..

تاريخ 18 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 تظاهـــــر به شـــادی میـ ـ ـکنم ! 

حرفـــ میزنمـــــ مثلـــ همه ... 

اما ... 

خیلیـ وقت استـــــ مرده امـــ ! 

خیلیـ وقت استـ دلم می خواهد روزه ی سکوتـــــ بگیـرم ! 

دلم می خواهد ببـــــــارم ... 

و کسیـــ نپرسد چرا . . .

تاريخ 12 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

آدمی را دیدم با سایه خود درد دل می کرد...


چه رنجی می کشد وقتی هوا ابریست...!!

تاريخ 7 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

لحظاتےْ هست ڪـ ه هیـچ چیـز ایــטּ زندگـےْ قانعت نمےْ ڪنـد

و فقط و فقط نیـاز بــ ه اندڪـےْ مــردטּ دارےْ !
تاريخ 7 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

آدم هـا لـالـت مـی کـنـنـد ؛

 

بـعـد هـی مـی پـرسـنـد : چـرا حـرف نـمـی زنـی ؟!

ایـن خـنـده دار تـریـن نـمـایـشـنـامـه ی دنـیـاسـت ....


تاريخ 7 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

معنیِ عشقو وقتی فهمید که همه چی تموم شده بود 
وقتی که از زندگیش رفتم بیرون 
تازه معنی دوست داشتنو حس میکرد زمانی که دیگه نبود 
میگفت همیشه حواسم بهت بود ، ولی نمیخواستم بهت بگم میخواستم بیشتر عکس العملتو ببینم 
خندیدمو بهش گفتم : میدونی داستانِ منو تو چی بود ؟ 
داستانِ منو تو داستان اون آدمی بود که پاش لب پرتگاه بود ، هی داد میزد میگفت کمک ولی یکی از دور میگفت حواسم بهت هست ، تا اینکه اون آدمِ قصه ی ما پاهاش دَووم نمیاره و میوفته پایین ، اونوقت اون یکی تازه میفهمه که چه اشتباهی کرده ، دیگه دیر شده بود هم اون آدم قصه ی ما مرده بود هم اون یکی دیگه هیشکیو نداشت...

تاريخ 6 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

 

تولدت مبارک چه حرفه خنده داری
چه فایده داره وقتی 
تو گل برام نیاری

عجب شبیه امشب داره می سوزه چشمام
دورم شلوغه اما انگاری 
خیلی تنهام

واسه چی زنده باشم جشن چیو بگیرم
من امشبو نمی خوام 
دلم می خواد بمیرم

تولدم مبارک نیست دلم گرفته غمگینم
هوای خونه دلگیره 
تورو اینجا نمی بینم

تولدم مبارک نیست شکسته قلب داغونم
تو نیستیو من از دوریت خودم رو مرده می دونم

تاريخ 2 / 4 / 1392برچسب:,سـاعت نويسنده سـَروِنازــ♥ــاَمیررِضا| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 44 صفحه بعد

miss-A