ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ
عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی
التماس مال دیروز بود ، مال وقتی بود که ساده بودم …
الان میخوای بری ؟
هـــــــــیـــــــــس !!!
فقط خداحافظ …
عشق من ، قلبت را فشرده ام در آغوشم
میرویم تا اوج احساس عشق ، تا برسیم به جایی که نبینیم
هیچ غمی را در سرنوشت
تا برسیم به جایی که من باشم و تمام وجودت ، بیخیال همه چیز
باز کن برایم آغوشت
عشق من ، تو را در میان خویش گرفته ام ، من که از آغازش هم عاشق تو بوده ام
من که در تمام سختی ها در کنارت بوده ام
تو چقدر خوبی که تا اینجا هم از دلت راضی بوده ام
شب میشود و دلتنگی هایم بیشتر ، چرا نمی رسد فردا
چند قطره اشک هم بیشتر
فردا برسد و باز تو بیایی ، من تو را ببینم و تو با عشق کنارم بمانی
عشق زیبای تو ، من عاشقم ، تمام احساستم به حساب قلب تو
خوب هوای قلبم را داری ، همین را میخواستم از خدا
تو چه احساس زیبایی داری ، همین است که همیشه شادم
همین است که همیشه با آرامش شبها را میخوابم
عشق تو اینجاست در قلبم ، قلبی که درگیر است با یادت
خودت هم میدانی خیلی وقت است که میخواهمت
عشق من ، سرت را بگذار بر روی شانه هایم ، بگذار سکوت باشد بینمان تا بشنوم صدای نفسهایت
تا برسم به جایی که در بر بگیرم تمام احساسات زیبایت را
احساسی از تو ، که با آن به اینجا رسیده ام
که من هم مثل تو با احساس شدم و در ساحل دلت امواج مهربانت را
در میان گرفته ام
با تو همیشه در اوج عشق به سر میبرم ، با تو هر جا که بخواهی میروم
با تو عاشقم و همیشه به قلبت عشق میدهم
عشق میدهم تا عاشقانه بمانیم
تا هر جا رفتیم در آغوش هم ، این شعر را برای هم عاشقانه بخوانیم
♥ دوستدارم عشق من ♥
چـقـدر خـوبـه
♥
یـکـی بـاشـه
♥
یـکـی بـاشـه کـه بـغـلـت کـنـه
♥
سـرتـو بـزاری روی سـیـنـش آرومـت کـنـه
♥
هـُرم نـفـس هـاش تـنـت ُ داغ کـنـه
♥
عـطــر دســتـاش مــوهــاتـو نــوازش کـنــه
♥
چـقـدر خـوبـه
♥
چـقـدر خـوبـه کــه آروم دم گــوشــت بـگـه
♥
غــصــه نــخـوری هـــا ، دوســـتـــدارم
من دیـــوانهء آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
♥
و محکم در آغوشم بگیــری
♥
و شیطنت وار ببوسیم
♥
و من نگذارم
♥
عشق من
♥
بوسه با لـــجبازی ، بیشتر می چسبـــد
مــــی گــُــویـَـنــد ســـــآدِه ام،،
مـــی گـُــویــَـنـــد تــُــومَــــرا بآ
یــِک جُمـــــلـــﮧ
یـِــک لَبـــــخـنـــد،،،
بـِـــﮧ بــازی میـــــگیــــری ... ... ...
... مــــــی گـُــــوینــــد تـَــرفنــد هـــآیت، شِـــیطنـــتهــــآیت
و دروغ هآیـــت را نمــــی فَهمَــــم ... !!
مــــــی گویند ســــآده ام
اما تــــُـوایــن را باوَر نَکـُـن
مـــَـــــن فـــــقــــــط دوســـتـــَــت دارم،
هَمیـــــــــن!!!!
و آنــــها ایــــن را نِمـــــــیفـَـــهمنــــد.....
من سادهام
ومعصوم
و الفبای عشقام
محدود به چند حرف ساده است
تا باآنها
بتوانم بگویم
.
.
.
.
.
.
"دوستت دارم"
همین!
هــر وقـــت يه دختـــــر از روي ســـادگيـــش چــــشماشو بستـــــ
و تو به جاي لبــــش, پيــــشونــــيش رو بوسيدي
اونوقت بيا بشين راجع به عشــــق و عاشقـــي...
مــــن" بـــه " تــــو" بستـــگــــی دارم ...
حــــال مــــن را از خـــــودت بپـــــرس !
با همین دست به دستان تو عادت کردم
این گناه است ولی جان تو عادت کردم
جا برای من گنجشک زیاد است اما
بر درختان خیابان تو عادت کردم
گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد
به ته خالی لیوان تو عادت کردم
مانده ام آخر این شعر چه باشد افسوس
بر نداشتن پایان تو عادت کردم .
نبودن را جایز دیدم
آن لحظه ای که
دلم برای آمدنت فال حافظ میگرفت
شاید
آمده باشی
و مرا به سخره گرفته ای
این روزها،
سر از کار
دلهره هایم هیچکس در نمی آورد
گویا حسادت میکنند
همه به با هم بودنمان
من هنوز هم با نبض خاطرات
مرگ را تدریجی را عقب می اندازم
تو هرکجا که هستی
دستی تکان بده
و
لااقل میان
هق هق هایم
معنا شو
من محتاج رسیدن به بارانم
گاهی احساس میکنم روی دست خدا مانده ام
خسته اش کرده ام
خودش هم نمی داند با من چه کند...
دِرَخـت با بَـرگ های ِ خُـشک
وَ شـاخه هـای ِ شِکَـستـه هَم ،
هَـنوز درَخـت اََست ..
آدَم اَمـا ،
"دلَش کـه بشـکَنَـد" ،
دیگـر آدَم نمـی شَوَد ! ...
/.
صفحه قبل 1 ... 29 30 31 32 33 ... 44 صفحه بعد
miss-A |